وقتی دلگیری و تنها ..

اینجا آسونتر دلت می گیره. زودتر بغض می کنی. بی قرار میشی گاهی، و حتی خودت نمی فهمی که چی ممکنه آرومت کنه. اینجا، دلت می خواد زودتر از شرهمه کار ها و درس ها راحت بشی، بری زیر پتو، و در حالیکه به صفحه لپ تاپت نگاه می کنی و یه قسمت فرندز می بینی خوابت ببره .. بخوابی، خواب های بد و مشوش ببینی، و صبح بیدار شی، در حالیکه خواب ها از سرت بیرون نمیرن .. یه شب اتاقت آتیش گرفته ، یه شب دیگه نشستی پای بستر مرگ پدر بزرگت، یا یکی از گوشه خوابت می گه که عمه کوچیکت فوت کرده .. یا وقتی ۳ ساعت می خوابی تا بیدار بشی و دوباره درس بخونی، خواب میبینی که داری سوپ می پزی و  پروسه سوپ پختن تبدیل شده به الگوریتم مسیریابی تو شبکه Chord !
اینجا. شب امتحان، وقتی ۲ صفحه از درست مونده، یه آهنگ عاشقانه گوش می دی، و دلت می خواست که پیشت بود، پیشش بودی .. و میای اینجا می نویسی که چقدر تو دیار غربت، آسونتر بغض می کنی …

There are no comments on this post.

بیان دیدگاه